زندگینامه ونسان ونگوگ از کودکی تا علت مرگ + 7 آثار معروفش
- طراحی و نقاشی
- حانیه نهاوندیان
- 11 دقیقه
زندگی و آثار ونسان ونگوگ از اواخر قرن بیستم، سالها پس از مرگ غمانگیز او در سال 1890، عاشقان هنرهای زیبا را مجذوب خود کرده است. بسیاری او را یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین نقاشان تمام دوران میدانند. در این مطلب قصد داریم به زندگینامه ونسان ونگوگ بپردازیم.
کودکی و جوانی ونگوگ
ونسان ونگوگ در 30 مارس 1853 در شهری کوچک در هلند به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند خانوادهاش بود که زنده ماند. بعد از او پنج فرزند دیگر نیز متولد شدند. پدر و مادر ونسان، اسم پدربزرگش را که دانشمند موفقی بود، روی او گذاشتند. البته یک سال قبل از تولد ونسان، آنها صاحب یک فرزند شده بودند که مرده به دنیا آمده بود. آنها نام او را هم ونسان گذاشته بودند. ونسان در دوران کودکی از کنار سنگ قبر برادر بزرگش که همنام او بود، رد میشد و نام خود را روی آن میدید.
خانواده ونسان، به طبیعت علاقه داشتند و اغلب در اطراف شهر، پیاده روی میکردند. این موضوع باعث شده بود تا عشق به طبیعت در ونسان نیز القا شود. از طرفی، مادر ونسان یک هنرمند آماتور بود. او همیشه پسرش را تشویق میکرد تا نقاشی بکشد.
مطالب پیشنهادی: آموزش سیاه قلم
– دوران تحصیل
ونگوگ در 11 سالگی به یک مدرسه شبانه روزی فرستاده شد که با خانه آنها، 15 مایل فاصله داشت. او در آنجا غمگین بود و دلش برای خانه تنگ میشد. گهگاه نقاشی هم میکشید اما استعداد هنری کمی از خود بروز میداد.
ونگوگ در 13 سالگی وارد مقطع دبیرستان شد. او در آنجا علاوه بر زبانهای خارجی، علوم و ریاضی، در کلاسهای هنری نیز شرکت میکرد و عملکرد خوبی نیز داشت. با این حال، او در سن 15 سالگی به دلایل نامعلومی، مدرسه را رها کرد. برخی احتمال میدهند که دلایل او برای این کار، کمبود بودجه پدرش برای پرداخت هزینههای مدرسه، تغییر پرسنل مدرسه، شیوع بیماری و حتی شروع بیماری روانی خودش بوده است.
– تجربه شغلهای مختلف
زندگینامه ونسان ونگوگ سپس اینگونه پیش میرود. بعد از ترک مدرسه، او بیکار بود. بنابراین او به کمک عمویش به شرکت Goupil & Cie پیوست. این شرکت در سراسر اروپا به خاطر کلکسیونهای آثار هنری و دلالهای تصاویر چاپی، شهرت داشت. ونگوگ در آنجا به مدت شش سال به عنوان یک دلال آثار هنری کار کرد.
او ابتدا در لاهه (شهری در هلند) و سپس در لندن به این شرکت خدمت کرد. او بعدا در سال 1876 به یکی از شعبات این شرکت که در پاریس قرار داشت، پیوست اما به خاطر این ایده که آثار هنری را نمی توان کالاهایی برای خرید و فروش در نظر گرفت از کار برکنار شد.ونگوگ پس از اینکه از شرکت Goupil & Cie اخراج شد، مشاغل مختلفی را تجربه نمود. اما در هیچ کدام از آنها دوام نیاورد.
ابتدا او به عنوان یک معلم در یک مدرسه شبانه روزی در انگلستان کار کرد.سپس در یک کلیسا ثبت نام کرد و در آنجا دستیار بود. او در سالهای 1877 و 1878 او در آمستردام و سپس در بروکسل به تحصیل الهیات پرداخت، اما در امتحانات خود مردود شد و واعظ شد. این شکست او را در یک دوره طولانی افسردگی انداخت و انتخاب او را برای وقف ادامه زندگی خود به نقاشی را مشخص کرد.
بعد از شکت در شغل کشیشی در هلند به عنوان یک کارمند دفتری مشغول شد. در 25 سالگی تصمیم گرفت راه پدرش را ادامه دهد. او به دهکدهای در بلژیک رفت و در آنجا کشیش شد. اما، علیرغم تلاشهای بسیارش، نتوانست با معدنچیان آن دهکده، ارتباط برقرار کند.با این حال، دورانی که در آنجا سپری نمود، روی حرفه آیندهاش تاثیر گذاشت و برادرش تئو، به او پیشنهاد داد که در آنجا به عنوان یک هنرمند به زندگی خود ادامه دهد.
بخش هنری زندگینامه ونسان ونگوگ
ونگوگ نقاشی را به طور جدی در سال 1881در 28 سالگی آغاز کرد. براساس نامههایی که او به برادرش تئو نوشته بود، نقاشی کردن برای او بسیار لذت بخش بوده است و او این کار را شروع حرفه واقعی خود میدانست. او در طول 10 سال فعالیت هنری خود، علاوه بر طراحیهای بسیار (حدود 1100 عدد)، تعداد 900 نقاشی رنگ روغن نیز پدید آورد. زندگینامه ونگوگ شامل آثار بسیار زیبایی است که او آنها را با سرعتی زیاد خلق کرد.
ونگوگ با اینکه به مدت 9 ماه در یک آکادمی در بروکسل، به یادگیری هنر پرداخت، اما تاحد زیادی یک هنرمند خودآموخته بود. او همچنین در سال 1881 به لاهه برگشت و در آنجا نیز در یک آکادمی به تحصیل هنر مشغول شد. در حالی که این دورههای کوتاه مدت، ممکن است الهام بخش ونگوگ بوده باشند، بهترین گامها در کارش، توسط تجربیات شخصی او ایجاد شدهاند.
زندگینامه ونسان ونگوگ در پاریس
کارهای اولیه ونگوگ، زمانی که در میان معدنچیان بلژیکی کار میکرد، پر از رنگهای تیره بودند. موضوع نقاشیهای او نیز اغلب شامل روستائیان و مناظر حسانگیز بود. او این موضوعات را تحت تاثیر سبک نقاشی هلندی در آن زمان، به تصویر میکشید.
ونگوگ سپس در سال 1886 به پاریس نقل مکان کرد. او در آنجا با برادر کوچکش تئو در یک آپارتمان زندگی میکرد و برادرش از نظر مالی از او حمایت مینمود.
سبک نقاشی امپرسیونیستی و زندگی شهری در شمال پاریس، تاثیر زیادی بر آثار ونگوگ گذاشتند. نقاشیهای او در این زمان، بسیاری از معماریهای باشکوه و مناظر روستایی را به تصویر میکشیدند. او همچنین از آثار ژاپنی الهام گرفت. این موضوع او را از سبک هلندی دور کرد.
او در پاریس هنرمندانی همچون «آنری دو تولوز لوترک» و «پل گوگن» را ملاقات نمود. آنها به او پیشنهاد دادند که از رنگها به صورت نمادین استفاده کند. او بلافاصله تحت تاثیر هنرمندی به نام «کامیل پیسارو» قرار گرفت. نقاشیهایی که این هنرمند از مناظر خلق کرده بود، پر از نور و روشنایی عمدی بودند. بنابراین پالت ونگوگ در زمان اقامتش در پاریس به طرز قابل توجهی، روشنتر شد. ونگوگ به همراه برخی از هنرمندان دیگری که آنها را در پاریس ملاقات کرد، به پست امپرسیونیستها معروف بودند.
زندگینامه ونگوگ نشان میدهد که زندگی در پاریس برای این هنرمند بسیار کارآمد بود، با این حال، از نظر فیزیکی این موضوع برایش طاقت فرسا نیز بود.
مهاجرت به جنوب فرانسه
او در فوریه 1888 به آرل، شهری در جنوب فرانسه نقل مکان کرد تا هم از زندگی روستایی لذت ببرد و هم از نظر مالی مستقل شود. او احتمالا با هنرمندان دیگر یک گروه راهاندازی کرد.
کار او به سمت استفاده از رنگهای ساده و نوری که به نظر میرسید بدون ایجاد سایه گرمای خود را ساطع میکند، گرایش پیدا کرد. یکی از برجستهترین نقاشیهای او به نام «The Night Café» در سپتامبر همان سال کشیده شد.
آثار معروف ونسان ونگوگ
1. سیبزمینی خورها
اثری به نام «سیبزمینی خورها»، یکی از اولین شاهکارهای ونگوگ به شمار میآید. او این تابلو را هنگامی پدید آورد که به سبک هلندی نقاشی میکرد. هنرمند دیگری به نام «آنتون ون راپارد» از این کار او انتقاد کرد. این موضوع خشم ونگوگ را برانگیخت. با این حال، این دو هنرمند حدود 5 سال با هم دوست بودند. آنها از طریق نامه در تماس بودند و از کارهای همدیگر انتقاد میکردند.
2. هواخوری در زندان
این اثر نشان دهنده وضعیت وخیم زندانیان و افراد بستری در تیمارستان است . ونگوگ این اثر را در بدترین دوران زندگی خود یعنی در تیمارستان روانی خلق کرده است.
3. اتاق آرل
ونسون در این نقاشی طرح اتاق خود را به تصویر کشیده و 3 نسخه از این نقاشی وجود دارد که طرح های روی دیوار متفاوت هستند.
4. گلهای آفتابگردان
ونگوگ 11 تابلو از «گلهای آفتابگردان» نیز خلق کرد. در واقع عشق به طبیعت، الهامبخش این تابلوها بود. گلهای آفتابگردان درشت بودند و ظرافت نداشتند و اینها دقیقا دلایلی بودند که ونگوگ را عاشق این گلها کرده بودند. گلهایی که او به تصویر میکشید، بیشتر عجیب و غیرمعمول به نظر میرسیدند تا واقعی. دیگران این موضوع را به روانی بودن او نسبت میدادند.
5. کافه تراس در شب
قبل از سال 1889 رنگ زرد، در نقاشیهای او غالب بود.زیرا رنگ زرد برای اون و برادرش معنا و مفهوم خاصی داشت. این موضوع را میتوان در آثاری همچون The Night Café (1888) و The Reaper (1889) نیز مشاهده کرد.
6. شب پر ستاره
در زندگینامه ونگوگ دیده میشود که مشهورترین نقاشی وی، «شب پرستاره» نام دارد. او این تابلو را در سال 1889 در آسایشگاهی در فرانسه خلق کرد. ونگوگ در زمان خلق این اثر، افسرده بود و از رنگهای تیره استفاده میکرد.
الهامبخش این تصویر، منظرهای بود که او از پنجره اتاقش در آسایشگاه، آن را تماشا میکرد. با این حال، او اجازه نقاشی در اتاقش را نداشت. بنابراین او در استودیویی که توسط آسایشگاه در اختیارش قرار گرفت، این تابلو را به کمک حافظه و تخیل خود ایجاد نمود. اکنون این اثر، در جهان بسیار شناخته شده است، اما ونگوگ این کار را یک شکست تلقی کرد.
7. خودنگارههای ونگوگ
تخمین زده میشود که ونگوگ در مدت 10 سال که به عنوان یک هنرمند فعال بود، 36 تصویر از خودش نقاشی کرد. این مجموعه، او را به عنوان یکی از پرکارترین خودنگارگران تاریخ هنر ثبت کرد. اکثر این آثار به سالهای 1886 تا 1888 در پاریس مربوط میشوند، زمانی که او با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد و نمیتوانست هزینه مدل را بپردازد.
یکی از این آثار خود نگار با گوش باندپیچی می باشد که در آن ونسون خودش را با گوش بریده شده به تصویر کشیده است. او پس از مشاجره با پل گوگن که دوست نقاشش بود، گوش چپش را برید و آن را به یک روسپی به نام راشل داد و از او خواست به قیمت جانش از آن مراقب کند. علت بریدن گوش ونگوگ به طور کاملی مشخص نیست ولی برخی میگویند برای اثبات عشقش به معشوقش دست به همچین عملی زده است.
فروش آثارش
در حالی که ونگوگ به موفقیتهای مالی دست پیدا نکرد، اغلب نقاشیهایش را با لوازم هنری یا غذا مبادله میکرد. او همچنین از عمویش، برای 19 منظره شهری لاهه، سفارش دریافت کرد.
ونگوگ اولین تابلو را به یک دلال آثار هنری پاریسی فروخت. برادرش تئو نیز، یکی دیگر از آثارش را به گالری لندن فروخت. معروفترین فروش او «تاکستان سرخ» (1888) است که توسط آنا باخ، خواهر اوژن باخ، دوست ونگوگ، خریداری شد.
قصه عشق در زندگینامه ونسان ونگوگ
ونگوگ زندگی عاشقانهای پر از طرد شدن را تجربه کرد و سرانجام در 35 سالگی سرنوشت خود را پذیرفت؛ به عنوان یک مرد تنها پس از دلشکستگیهای مکرر.
قصه عشق در زندگینامه ونگوگ اینگونه بود. او در طول زندگی خود، از سه زن خواستگاری کرد: کارولین هان بیک در سال 1872، Eugenie Loyer در 1873 و کی ووس استریکر در سال 1881. همه آنها پیشنهاد او را رد کردند.
در سال 1884، در 31 سالگی، او عاشق مارگو، دختر همسایهاش شد. اما قرار نبود ازدواجی اتفاق بیفتد، زیرا خانواده مارگو مخالف بودند. رابطه عاشقانه آنها پس از اینکه مارگو خود را مسموم کرد، به پایان رسید. اگرچه او زنده ماند، اما این رابطه دوام نیاورد.
شاید مشهورترین معشوقه ونگوگ، کلاسینا ماریا هورنیک، معروف به سیئن باشد. سیئن یکی از کارگران جنسی بود که این هنرمند اغلب به عنوان مدل برای کارهای خود استخدام میکرد. او، زمانی که ونگوگ 29 ساله را در سال 1882 ملاقات کرد، یک مادر مجرد بود.
ونگوگ از سیئن باردار و دختر خردسالش دعوت کرد تا با او در استودیو زندگی کنند. سیئن در زمانی که با ونگوگ بود، فرزند خود را به دنیا آورد و نام او را ویلم گذاشت، اگرچه ونگوگ پدرش نبود.
این رابطه 18 ماه بعد به دلیل مشکلات مالی، عدم تایید رابطه از طرف خانواده ونگوگ و این واقعیت که سیئن برای تامین مالی خود به کار جنسی روی آورد، از هم پاشید. سپس ونگوگ سیئن و فرزندانش را رها کرد و به درنته هلند نقل مکان کرد، اگرچه به کودکان، به ویژه ویلم وابسته شده بود.
چرا ونگوگ گوشش را برید؟
در دسامبر 1888 ونگوگ که از دو ماه پیش به ملاقات دوستش پل گوگن رفته بود و با وی نزاع کرده بود، گوش چپ خود را برید. گفته میشود که ونگوگ در این زمان، در میانه یک فروپاشی روحی وحشتناک قرار داشته است. همچنین در زندگینامه ونگوگ گفته میشود که ممکن است این گوش به یک نظافتچی به نام «راشل» داده شده باشد که در فاحشه خانهای کار میکرد که ونگوگ به آن مراجعه مینمود.
برخی نیز میگویند، گوش ونگوگ را، گوگن بریده است. آنها در سال 1888 یک نزاع معروف داشتند و گوگن این کار را برای دفاع از خود انجام داده است، زیرا ونگوگ از نظر اخلاقی، تهاجمی بود و سلامت روانی نداشت.
زندگینامه ونگوگ و آسایشگاه روانی
پس از ماجرای بریدن گوش، او خود را در آسایشگاه روانی بستری کرد. ونگوگ بیشتر عمر خود را با بیماری روانی گذراند. روانپزشکان هنوز هم نمیدانند که مشکل ونگوگ دقیقا چه چیزی بوده است. زیرا علاوه بر اینکه بیماری روانی داشت، دچار مصرف بیش از حد الکل نیز شده بود.
نامههای ونگوگ نشان میدهند که او در سالهای آخر زندگیاش به شدت آبسنت (یک لیکور قوی با طعم افسنطین و گیاهانی که باعث ایجاد توهم میشوند) مینوشید. افسنطین باعث مشکلات معده، تشنج، آسیب دائمی مغز و حتی مرگ میشود. این ماده هنگامی که در معرض نیکوتین قرار میگیرد، میتواند اثرات قویتری داشته باشد و ونگوگ یک سیگاری شدید بود. ونگوگ همچنین به استفاده از کافور برای مبارزه با بیخوابی معروف بود.
کوچکترین خواهرش نیز بیماری روانی داشت و 40 سال آخر عمرش را در یک مرکز روانپزشکی زندگی کرد و در سال 1941 مرد. ونگوگ و خواهرش بسیار با هم صمیمی بودند و هر دو به هنر علاقه داشتند. هنگامی که ونگوگ در سال 1890 مرد، خانوادهاش توانستند هزینههای مراقبتهای پزشکی خواهرشان را با 17 نقاشی که او برای خواهرش کشیده بود، بپردازند.
ونگوگ زمانی که در آسایشگاه بود همچنان با اشتیاق به نقاشی کردن ادامه میداد. او حدود 150 نقاشی کشید و برای برادرش تئو فرستاد.
علت مرگ ونگوگ
زندگی ونگوگ در 29 ژوئیه 1890 بر اثر اصابت گلوله به شکمش به پایان رسید. مورخان زندگینامه ونگوگ میگویند که او بر اثر خودکشی مرده است، اما کتابی که در سال 2011 توسط استیون نایفه و گریگوری وایت اسمیت نوشته شده، ادعا میکند که این هنرمند به قتل رسیده است.
تحقیقات آنها حاکی از آن است که رنه سکرتان به طور تصادفی این نقاش را کشته است. زیرا سکرتان اعتراف کرده است که باند دوستانش در حالت مستی، این هنرمند را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
پس از مرگ ونگوگ، سلامتی برادرش تئو به سرعت رو به افول گذاشت. او تنها شش ماه بعد، در ژانویه 1891 درگذشت.
جمع بندی
ونگوگ برخی از برجستهترین و شناختهشدهترین نقاشیهای جهان را خلق کرد، با این حال این نقاش هلندی زندگی سختی داشت و هرگز شهرتی را که آثارش پس از مرگ وی پیدا کردند، تجربه نکرد.
پس از مرگ ونگوگ و تئو، یکی دیگر از برادرانش این آثار را به ارث برد. او کارهای ونگوگ را به همه نشان داد و آگاهیها را درباره آثار وی افزایش داد. در نهایت این آثار به بنیاد ونسان ونگوگ منتقل شدند تا همه بتوانند از دیدن آنها در موزه لذت ببرند. موزه ونگوگ در سال 1973 در آمستردام افتتاح شد و سالانه 2 میلیون نفر از آن بازدید میکنند.
منبع: en.wikipedia.org